شبیه آخرین سیگار قبل از ترک

گایا مادر زمین است. گایا در زبان اوستایی یعنی زندگی

۴ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۵ ثبت شده است


شاید وقتی با ستارش حرف میزد و محو تماشاش میشد،دلش میخواست که یه خواهر کوچولو داشته باشه...قلب بچه ها پاکه و دعاشون حتما مستجاب میشه ....
  • گایا


از همان اول صبح که از خواب بیدار شدم حالت تهوع و سرگیجه داشتم، طبق معمول پای سیستم میشینم تا کارامو انجام بدم ،حالت تهوعم بدتر میشه، صدای تلویزیون، صدای حرف زدن بقیه مثل سان رفتن سربازها روی مغزم بود، هندزفری گذاشتم تو گوشم و آهنگ رو با صدای بلند پلی کردم، سرگیجم بیشتر میشد اما انگار این درد لعنتی رو دوست داشتم، دم غروب دیگه نتونستم حالمو کنترل کنم رفتم بیرون رو پله ها نشستم، دونه های اشک روی صورتم سٌر خوردن، رفتم پای شیر آب و یه مشت آب به صورتم زدم، باد ملایمی که می اومد حالمو بهتر کرد، یه لحظه خودمو روبروم دیدم که وسط حیاط دارم میرقصم، چشمامو بستم و دستامو باز کردم و شروع کردم به چرخیدن، انگار تمام سالهای زندگیم دور سرم میچرخیدن، دخترکی که زیر خاکستر غمهام گیر افتاده بود داره تلاش میکنه دوباره زنده بشه، حسش میکنم، صداشو میشونم ...دوباره باید متولد بشم با همان شوق و ذوق با همان حس های عاشقانه و عارفانه، با همان انرژی مضاعف ....
  • گایا


تهران، این شهر دوست داشتنیه لعنتی، شبیه کاروانسرا ها شده ،محل دوست داشتن های کوتاه، عاشقانه های بی پروا و دروغی، گوش ولیعصرش پر است از دوستت دارم های تو خالی و سنگفرش هایش پر است از خاطرات قدم زدن های عاشقانه دروغی، این تهران لعنتی پر از دروغ است، پر از عاشقانه های تو خالی .و عاقبت ....عاقبت نقطه پایان میگذارد بر تمام رابطه ها ... نقطه سر خط .... خدا نگهدار تهران
  • گایا


شراره های عشقش زندگیت را به تباهی کشید، و تو به زیبا رویی دلبستی، غافل از مژگانی که در نبودت تر میشوند ...راستی راز جهان چیست! تو به او دل میبندی، او به دیگری و من .....
  • گایا